خوش قریحه (خوَشْ / خُشْ قَ حَ / حِ) باقریحه. مستعد. با قریحۀ خوب. بااستعداد ادامه... باقریحه. مستعد. با قریحۀ خوب. بااستعداد لغت نامه دهخدا
خوش قریحه باذوق، ذوقمند، خوش طبع، ظریف طبعمتضاد: بدقریحه، بی ذوق، کج ذوق ادامه... باذوق، ذوقمند، خوش طبع، ظریف طبعمتضاد: بدقریحه، بی ذوق، کج ذوق فرهنگ واژه مترادف متضاد